دوستش داشتم

بگذر ز من ای آشنا / چون از تو من دیگر گذشتم...

دوستش داشتم

بگذر ز من ای آشنا / چون از تو من دیگر گذشتم...

خاطرات

دوتا چشمات دو تا دستات، توی قلب خاطراته 

سهم هرکی شده باشه، من یکی چشام به راهته 

 

اینکه از یاد تو رفتم، اینکه خیلی وقته تنهام 

اینکه تو اون ور دنیا، اینکه من این ور دنیا 

 

اینکه توی آسمونت، جرات پریدنم نیست 

اینکه تو چشمای نازت، دیگه شوق دیدنم نیست... 

 

من که از غصه می سوزم، من که عاشقم هنوزم 

اینکه میشنوم تو خوبی، اینکه من برات میمیرم 

 

اینکه از یاد تو رفتم، اینکه خیلی وقته تنهام 

اینکه تو اون ور دنیا، اینکه من این ور دنیا 

 

اینکه توی آسمونت، جرات پریدنم نیست 

اینکه تو چشمای نازت، دیگه شوق دیدنم نیست... 

 

مسعود سعیدی

نظرات 3 + ارسال نظر
مقداد جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://konkor88.blogsky.com

من که از غصه می سوزم، من که عاشقم هنوزم

اینکه میشنوم تو خوبی، اینکه من برات میمیرم
اره ... واقعیت داره

shahrzad جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:25 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

salam narahat nasho vali ye soal daram shoma pesar mitounin kasio ham doust dashteh bashin vagheii?

حبیب جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:01 ب.ظ

بی اجازه جواب شهرزاد خانم رو می دم...
مگه فقط شماها هستین که می تونین عاشق بشین.
ما هم از ۱۰۰تا ۲ عاشق تومون پیدا میشه. مثل شما خانم ها...

سلام،خواهش میکنم، پاسخ جامع و کاملی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد