دوستش داشتم

بگذر ز من ای آشنا / چون از تو من دیگر گذشتم...

دوستش داشتم

بگذر ز من ای آشنا / چون از تو من دیگر گذشتم...

سلام

سلام دوستان عزیزم 

امیدوارم خوب و سلامت باشید 

خیلی خوشحالم دوباره اکتیو شدم.  

ممنون از نظراتتون و ببخشید اگه دیر به دیر میام.واقعا مشغله زیاده نمیرسم. 

راستی ۲۳شهریور آکادمی موسیقی ملکه پاپ ایران خانم گوگوش از شبکه منوتو۱ یادتون نره. 

دوستون دارم 

فعلا...

نظرات 15 + ارسال نظر
Ariaei شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ق.ظ http://ariaiha.mihanbb.com

سلام
از شما دعوت میکنم به انجمن ما بیاید و به جمع آریایی ها بپیوندید
یه انجمن کوچیک هستیم سعی داریم کاربر جمع کنیم
امیدوارم به جمع ما اضافه بشید
احتیاج زیادی به کاربر داریم آخه اونجا میشه بحث های زیادی راه انداخت و دوستان زیادی پیدا کرد

✖❤✖الـهه ناز✖❤✖ دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 ق.ظ http://e-love-e.blogfa.com

آپم

fateme دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.dostane1.blogfa.com

سلام سلام صدتا سلام خدمت آقا رضا
.آقا رضا کم پیدا شدی کجایی شما؟
یه افتخار بدین و وب مارو با حضور گرمتون نور افشانی کنید.
منتظر شما هستم.
بای

فافا پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ http://blithe-girl.blogfa.com

سهلاااااااااااااااااام
کجای پس؟؟

ستاره ی خاموش شب های دلتنگی یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

ای صمیمی ای دوست

گاه بی گاه

لب پنجره ی خاطره ام می آیی

ای قدیمی

ای خوب

تو مرا یاد کنی یا نکنی

من به یادت هستم...

ستاره ی خاموش شب های دلتنگی یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:11 ب.ظ

عشقای این زمون چقدر زود فراموش میشن

عاشقا چه بی معرفت میشن

بعضی وقتا ما آدما خیلی ادعامون زیاده

این حرفا شاید توهین آمیز باشه

اما بدون همه اش از روی دلتنگیه و بس

....

دیدی وقتی یه ماهی رو از دریا جدا میکنن

و میندازنش توی یه تنگ کوچیک وسط سفره ی هفت سین

کی میدونه تو دل اون ماهی کوچولو چی میگذره؟!

اما من میدونم....

چون اون ماهی کوچولو منم

دریای من تو بودی

اون سفره ی هفت سین که ظاهری خوب و آراسته داره

لبخندیه که همیشه از روی ناچاری روی صورتمه واسه اینکه کسی نفهمه دردامو

....

دارم مینویسم که نگی غرق شدم تو خوشی هام

خوشی هایی که وجود نداره

که نگی یادم رفته روزایی رو که لحظه شماری میکردیم

تا یه بار دیگه همدیگه رو تو پارک ورشو یا خیابونای اطرافش ببینیم

منم همون دختری که همیشه وقتی کنارت بود دیگه هیچی از خدا نمی خواست

می خوام بدونی بعد از اینهمه مدت

هنوز برام همون رضای مهربونه خودمی که وقتی نگات میکردم

برق چشمات منو میگرفت!!!

(یادته رضا چقدر بحث میکردیم سر اینکه چشمات یه برق خاصی داره؟؟!!)

اولین بارم توی حرم امام رضا برق چشمات منو گرفت...

یادش به خیر...و یادت به خیر

دیگه حالم ازین زندگی ای که تو توش نیستی به هم میخوره...

مرگ میخوام...

فروزان چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ http://fuz.blogfa.com

حرم امام رضا...برق نگاه؟!!!
خیلیها اونجا دوست و رفیق پیدا کردن.من فقط یبار رفتم امام رضا و اون چند روزی که بودیم فقط نماز خوندم ودعا کردم.
متاسفانه از امکانات جانبی که توی حرم کار گذاشته بودن اطلاع نداشتم!
خوش باشید!

الهه پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ http://dar-bareye-eli-73.blogfa.com

آپم بی معرفت

ستاره ی خاموش شب های دلتنگی یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ب.ظ

قابل توجه فروزان....!!! و فروزان ها...!!!

سعی کنید تا در مورد دیگران چیزی نمی دونید به خودتون حق قضاوت ندید لطفا!

بله... درسته...حرم امام رضا جای این کارا نبود ونیست

ولی منو رضا قرار گذاشته بودیم که اولین بار اونجا هم دیگه رو ببینیم

ما هم دعا خوندیم نماز خوندیم....اما این چیزی نیست که بخوایم به خاطرش به هم فخر بفروشیم چون حداقل کاریه که اونجا میشه کرد

ای بابا نمیشه که همه چی رو برای همه توضیح داد

متاسفم برای امسال شما فروزان ها...

رویا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام
من به سایته ماه پیشونی رفتم وای چقدر گریه کردمو حالم بد شد الان اگه بود 24 سالش میشد
خیلی ناراحتم انگاری دارم دق میکنم
ولی کاش این جور چیزا رو تو وب نمیزاشتی مگه نه؟

مبهوت چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://gh-gh-bavar.blogfa.com

وبلاگ خوشگلی داری عزیز...در نهایت غم هم شیرین می نویسی....

سرخوشی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ

می گم شما تصمیم نداره بزرگتر بشی هنوز سالهاست که ۲۲ ساله اته!!!!!

دددددد دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ http://nnnnnnnhhhjj.nnnnnn.com

سلام پسرچطوراتی بگردببین کی ام فکرنکنم سخت باشه خوبی حالت مهم بود که پرسیدم امیدوارم توپ توپ توپ باسی بای

بنیامین چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ

چه روزهای خوبی بود
چه قدر مهربونو ناز بود
نمیدونم چی شد چیکار کردم
خیلی دوسش داشتم ولی....
ولی یه روز زنگ زدو گفت دیگه نمیخوامت
دوسش داشتم ولی رفت
حالا کار هر روزو هر شبم شده به عکساش نگاه کنمو امیدوار باشم که یه رووووووووزی دوباره اون چهره نازو معصومشو ببینم
ای لعنت به این روزگار

فاطمه جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:45 ب.ظ http://royayekhis76.blogfa.com

گاهی باید بی مهابا نوشت
بدون مخاطبی..
تا دلت خالی شود.
به منم بسر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد