اشک هایشان روی زمین غلتید
آن کودکان یتیم
ذلم گرفت...
ای جواهرات ارزشمند
عازم کدامین بی راهه ها هستید؟
چرا تنها؟
کدام کوردل دلتان را شکست؟
اشک هایتان قیمتی ست
هدرش ندهید...
بگذارید آسمان بگرید...
بیقراری مکنید
اندکی دلخوشی در من مانده
آن نیز برای شما...
۱۳۸۷/۵/۳۰
ما گذاشتیم آسمان بگریه!!
تازه واسه همدردی ما هم باهاش میگرییم!
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما.مطالب شما خیلی زیباست.حتما به نوشتن ادامه بدید چون دیگه کم ادمی پیدا میشه که واقعا بنویسه.من مایل به تبادل لینک هستم.شما چطور؟
خوش اومدی
دل خوش سیری چند؟
سلام رسیدن بخیر
همیشه به خوشی و گردش
ایول
چقدر تند تند آپ می کنی
من که چند وقته اصلا حس نوشتن ندارم.
خیلی به این یه طرفه ها فکر نکن. جاده هم دوطرفه ش خوبه
راستی
یادم رفت بگم.
توی شعرات تیکه های قشنگی هست که اگه سعی کنی قافیه دار بنویسی شعراتو خیلی قشنگ می کنه.
سلام
من دیر اومدم
خوشحالم که سفر خوش گذشت
سلام
دل خوشی غم انگیز و انگار خیالی ..........
من به روزم . با گوشیم چند تا کامنت گذاشتم سند نشد ...
روزاتون یاسمنی
خیلی ممنون از لطفتون.من هم وبلاگ شما رو با عنوان زندگی دوباره ثبت کردم.اگه در مورد زبان سوالی داشتی در خدمتم.
خواهش می کنم شما لطف دارین خوبی از خود شماست.
سلام
سلام. اینجام. شیمی داشتم. دادم
شعرت مثل همیشه خیلی خوب بود. مخصوصا بیت آخرش خیلی خوب دراومده. فقط چی شد که اینو گفتی؟
به خاطر تو آپ کردم