برو عزیزم خدا به همرات تو دیگه منو نداری
کاش بمیرمو نبینم که دیگه ذلیل و خواری
اگه درد تو منم من خب دیگه دردی نداری
ما حالا داریم می سازیم کاش بدونی بی کس و کاری
ضجه نزن برای من خواست خدا بود
تو برو آهسته و آروم که دیگه منو نداری
حرفی نزن برای من قسمت ما بود
این منم خسته و داغون تو دیگه منو نداری
اگه حرفامو شنیدی تو برو چیزی نگو
که دیگه طاقت ندارم تو نزار بیشتر ببارم
اگه اشک من میریزه فکر نکن گونه هام خیسه
گریه ی من از درونه زندگیم شده ویرونه
ضجه نزن برای من خواست خدا بود
تو برو آهسته و آروم که دیگه منو نداری
حرفی نزن برای من قسمت ما بود
این منم خسته و داغون تو دیگه منو نداری
سلام کار زیبای شما را خواندم با متفاوتی دیگر در راهم و چشم به راه شما
سلام
چطوری ؟
روزگار بر وفق مراد هست ؟
کم پیدایی ؟