ساحلی آرام
تکیه گاهی برای غم های دیرینه
نگاهی بر سنگریزه های آسمان
و صدای خدا
خسته از تازیانه ی باد
نالان از دشنه ی تحقیر
در آغوش آن موج سکوت
و نگاهی عاشقانه
هراسی غریب
نهفته بر شنزاری عظیم
میراثی از وحشت
بر بال کبوتری تنها
دست هایی خالی به سوی خدا
در بیکران تنهایی
امیدی تاریک
نمایان بر ساحل...
پنجشنبه 29/5/88
----------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت: هم شعرش مال خودمه(به نظر خودم از بهترین شعرام شده.چون تک تک بیت هاش معنی خاصی داره.) هم عکسشو خودم گرفتم.
خوجمل بود:)
ا اسممو یادم رفت:)
سلام من دانشجوی دانشگاه ازادم بخدا پول ندارم انتخاب واحد کنم خواهش میکنم بیا روی تبلیغاتم کلیک کن شاید خداوند کمکی کرد. اگه هم خواستی نظر بده تا لینک کسب درامد را برات بگم ممنون
رضا واقعا؛ تبریک میگم....هم شعرت خیلی خیلی قشنگ بود هم عکس بالا
هوس دریا کردم شدید...هوش شن..هوس ساحل....هوس موج...هوس دستهای خالی به سوی خدا
سلام
خیلی عالیه ... پس حسابی هنرمندید!!!
شعر زیبایی بود
روزاتون یاسمنی
در ضمن نماز و روزه هاتون قبول
سلام
اقا رضا داشتیم .
میای اپ میکینیو یه خبر نمیدی .
منتظرم
اومدم فوضولی