حزنی عمیق بر چهره ای خسته
بارش باران هایی از دلتنگی
بر تکه هایی از یک خاطره
و چند یادگاری کوچک...
لحظه هایی پرغم
یادی که خموش نمیگشت
همانند غربت ماهی کوچک
درون تنگی از خاطرات
ناگهان زمزمه ای از نقطه ای آشنا
که امید را چنین باور می ساخت:
"بردباری پیشه کن
کوه ها را میتوان رام کرد
و رازو نیازشان را لمس کرد...
باید واژه یاس را پس زد..."
پس از ثانیه هایی بی شمار
در اوج ناباوری آسمان
صدایی از بودن به گوش رسید
و نوری از افق پدیدار گشت...
رضا-1390/5/19
سلام دوست جونم
شعرهات خیلی خیلی قشنگن
خیلی قشنگ بود
چرا من تو لینکات نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟
آپم
سلام ممنون که بهم سر زدید شعر جدید شمام خیلی خیلی قشنگ و سلیسه طوری که آدم جذبش میشهالبته مثل بقیه نوشته هاتون.
امیدوارم بازم به من سر بزنید.
سلام خاله چطورمطوری؟خودت شعرمیگی؟بابا شاعر!!!!!!!!!!!!
باریک .بردباری پیشه کن وواژه یاس راپس بزن .به روزم.
می تونم حدس بزنم منظورت از مصرع آخر(نوری از افق)چی بود...
امیدوارم روشناییش همیشه کنارت باشه...
من و تو روزی عاشق هم بودیم
اما حالا تو کجا و من کجا
بعد از گذشت ۸ ماه جدایی هنوز جداییمونو باور ندارم
چه طور ممکنه روزگار انقد بی رحم باشه
....
امشب با یه حس خیلی وحشتناک اومدم بهت سر بزنم
آخه دلم هم وحشتناک خیلی وحشتناک برات تنگ شده
میدونی رضا...خیلی تنهام
با اینکه دور و برم شلوغه
میدونی تو این روزا شیرین ترین چیز واسم چیه؟...مرگ...
شعار نمیدم
نفس کشیدنم چه فایده ای داره وقتی زنده نیستم...
وقتی همه چیزو تو نگاه یه نفر خلاصه میکردم...
اما حالا ندارمش
اعتراف میکنم
که خیلی جاهای زندگیم راه رو اشتباه رفتم...
اما یه پدر یا یه مادر اگه راه رو اشتباه به فرزندش نشون بده
وقتی همه ی هستی فرزندشو ازش بگیرن
حکمش چیه؟؟؟
از کی بپرسم این سوالو؟؟؟
خیلی سعی کردم که با وضعیتم کنار بیام اما واقعیتشو اگه بخوای هنوز نتونستم
هنوزم شبا به خاطرت صورتم خیسه از اشک
اما هیچکس نمی دونه
حتی صمیمی ترین دوستام...
خدایا ممنونم ازت به خاطر این زندگی...!!!!
بازم سلام
ممنونم که لینک منو نگه داشتی. بعد از یه سال که نبودم خیلیا لینکمو پاک کرده بودن. بازم ممنونم.
امیدوارم به همه آرزوهات برسی.
سلام آقا رضا.همه چی خوب بود ولی آهنگاتون زیادی قدیمی بودن